کی و کجا، نه بگوییم؟!
به گزارش وبلاگ ساعت گلورایا، نه گفتن خیلی جاها کمکتان خواهد نمود
کسانی که پاسخ منفی ما را می شنوند، به ندرت از شنیدن این پاسخ خشنود می شوند و این البته طبیعی است. به همین علت، در بیشتر گفتگوها و مذاکره ها، نه گفتن، انتها یک گفت وگو نیست. بلکه شروع یک مذاکره است. مذاکره ای که به شدت بر پایه عواطف و احساسات ساخته شده است. کسی که پاسخ منفی شنیده است تمام توانایی ها، دانش و احساسات خود را به کار بسته تا این پاسخ منفی را به پاسخی مثبت (یا لااقل یک پاسخ منفی در کنار حداقلی از امیدواری) تبدیل کند. کسی هم که پاسخ نه را مطرح نموده است، با توجه به تمایل عمومی ما انسان ها در خشنود کردن و راضی نگاه داشتن دیگران، معمولا لحظات بسیار سختی را تجربه می نماید. در ادامه با خبرنگاران همراه باشید.

کسی که پاسخ منفی می دهد، دو چالش مهم جلوی رویش است. اول اینکه باید از عهده مذاکره و اقناع طرف مقابل برآید. چالش دوم و شاید سختتر مذاکره با خود است، تا بتواند عذاب و احساس بدی را که در انسان، پس از دست رد زدن به خواسته های طرف مقابل به وجود می آید، مهار کند. در اینجا، به آنالیز بیشتر پاسخ های منفی پرداخته و شیوه روبروه با تبعات آن را آنالیز می کنیم. ملاحظه کاری و توجه به دیگران از ویژگی های مثبت و ارزشمند در فرهنگ ماست که تا حد زیادی از صراحت کلام در برخوردهای روزمره و تعاملات اجتماعی ما کم نموده است. در فرهنگ ما، معمولا گوینده، شرایط مخاطب را مدنظر قرار داده و جمله بندی سخنان خود را به گونه ای انتخاب می نماید که به عواطف و احساسات طرف مقابل آسیب خیلی کمی بخورد. این عادت فرهنگی، باعث شده است که در مذاکره های روزمره (با سایر هموطنان و خصوصا در سطح بین المللی) از دادن پاسخ های صریح خودداری کنیم. گاهی می خواهیم درخواست کسی را رد کنیم، اما آنقدر این رد کردن را پنهانی و پیچیده می گوییم که تا مدت ها بعد هم، هنوز طرف مقابل متوجه نمی گردد که درخواست وی قبول نشده است. امیدواری دادن بی فایده و بی پشتوانه نیز از تبعات دیگر این فرهنگ است. قسمت قابل توجهی از وقت مذاکره در کشور ما، به علت همین ملاحظات، به فنا می رود و در نهایت هم ملاحظه کاری های اولیه نمی تواند اثر خبر اصلی را که به هر حال مخاطب می شنود از بین ببرد. با توجه به این نکات، چند نکته درباره پاسخ های منفی پیشنهاد می گردد:
اگر جای شما با طرف مقابل عوض می شد، باز هم همین ماجرا بوجود می آمد. مدام در فکر خود، بگویید که بحث بر سر یک درخواست و پاسخ آن درخواست است. بحثی بین شما و طرف مقابل نیست. با این نوع فکر کردن، هم می توانید راحت تر نه گفته و هم در مذاکره خود، به سمت حمله به طرف مقابل، متمایل نمی شوید.
نقاط حساس خودتان را بشناسید. طرف مقابل شما ممکن است از انواع ترفندها برای اقناع شما و تغییر پاسخ منفی به مثبت استفاده کند. ترفند زمانی تاثیر دارد که شما نسبت به آن آسیب پذیر باشید. شما نسبت به چه ترفندهایی آسیب پذیر هستید؟ آیا تهدید اینکه جملات امروز شما، فردا در روزنامه ها و سایت های خبری منتشر می گردد، پاسخ شما را تغییر می دهد؟ یا تماشا دستمال یا اشک طرف مقابل موجب تغییر موضع شما می گردد؟ ما در اینجا نمی گوییم بی رحم باشید و که اگر کسی اشک ریخت به وی توجه نکنید، اما آنچه مهم است این است که اگر شما واقعا می توانید پاسخ منفی خود را پس از اشک ریختن کسی به پاسخ مثبت تبدیل کنید، پس چرا از همان ابتدا این کار را انجام نمی دهید؟! و اگر پاسخ شما با دلایلی منطقی منفی است، چرا باید عواطف و احساسات طرف مقابل، موجب تغییر موضع شما گردد؟
روی خود موضوع تمرکز کنید و مساله را شخصی فرض نکنید. شما به هر علت، به این نتیجه رسیده اید که باید به درخواست طرف مقابل جواب نه بدهید. طرف مقابل هم به احتمال زیاد کوشش می نماید که پاسخ نه شما به درخواست خود را به پاسخی مثبت تبدیل کند. هیچ کدام از شما کار اشتباهی نمی کنید.
پاسخ منفی دادن، بیان علت پاسخ منفی، معذرت خواهی و شرح اینکه شما به هر حال نمی توانید موضع خود را عوض کنید، چهار عمل مختلف است که اگر چه ممکن است استفاده از همه آنها هنگام رد درخواست طرف مقابل لازم باشد ، اما علتی ندارد که همه این کارها را در یک مرحله انجام دهید. اجازه دهید بین گفته های مختلف شما فاصله ای به وجود بیاید تا طرف مقابل بتواند شرحات شما و موضع شما را بهتر آنالیز و درک کند.
مذاکره کننده غیرحرفه ای، در پاسخ منفی به درخواست طرف مقابل، هر چهار عمل را با هم انجام می دهد. به عبارتی، پس از گفتن پاسخ منفی، از طرف مقابل معذرت خواهی می نماید. بلافاصله، کوشش نموده علت این پاسخ منفی را شرح دهد و قبل از اینکه طرف مقابل شروع به حرف زدن کند، شرح می دهد که به هر حال، نمی تواند موضع خود را تغییر دهد، چرا که با محدودیت های قانونی، سازمانی و… روبرو است.
درحالی که، بهتر است پس از هر یک از این چهار مرحله، فرصتی در نظر گرفته گردد تا طرف مقابل، گفته ها و اعتراض ها و درخواست های خود را به زبان بیاورد. به این گونه، در روبروه با اعتراض طرف مقابل، هنوز حرف هایی به جای مانده است.
کسانی که پاسخ منفی ما را می شنوند، به ندرت از شنیدن این پاسخ شاد می شوند و این البته طبیعی است. به همین علت، در بیشتر گفتگوها و مذاکره ها، نه گفتن، انتها یک گفت وگو نیست. بلکه شروع یک مذاکره است. مذاکره ای که به شدت بر پایه عواطف و احساسات ساخته شده است. کسی که پاسخ منفی شنیده است تمام توانایی ها، دانش و احساسات خود را به کار بسته تا این پاسخ منفی را به پاسخی مثبت (یا لااقل یک پاسخ منفی در کنار حداقلی از امیدواری) تبدیل کند. کسی هم که پاسخ نه را مطرح نموده است، با توجه به تمایل عمومی ما انسان ها در شاد کردن و راضی نگاه داشتن دیگران، معمولا لحظات بسیار سختی را تجربه می نماید.
منبع: الی گشت